asefeh.rashed@ut.ac.ir
از کجا بدانم چه نوع درمانی برای من مناسب است؟
علم روانشناسی درچند دهه اخیر با نگرشی مثبت به ذات انسان تحول گسترده انسانگرایانه را تجربه کرد و تجربه منحصربفرد هر شخص را به عنوان بستر تغییر و حرکت به مسیری درنظرگرفت که فرد فکر میکند بهتر است (نه مسیری که روانشناس فکر میکند بهتر است و او را دچار به افکار و طرز فکر شخصی خود کند) و اینگونه هر فرد در منحصربفردی خود ارزشمند است و تنها متخصص دنیای خویش محسوب میشود. در این راستا درمانگر با رویکرد هیجان-محور متخصص و تسهیلگری شمرده میشود که تخصص و توانایی رفع موانع و حرکت و رشد در تجربه شخصی مراجع را بدون قضاوت و عدم تحمیل عقاید و افکار شخصی در موضع انسان دربرابر انسان فراهم میآورد.
در انسان هیجان (یعنی ترس، غم، شرم، شادی و خشم) به عنوان سیستم بقا، قطبنمای هر فرد در فهمیدن خوب یا بد اتفاقات عمل میکند؛ برای مثال هیجان در ابتدای تولد پیش از هر فکر و باوری شروع به فعالیت میکند، مثل ترسیدن و گریه کردن کودک در هنگام تولد. اما این قطبنمای هیجانات بر اثر بحران ها و شوک ها، مثل سوءرفتار پدر و مادر یا مرگ عزیز، از تنظیم خارج شده و نیاز به بازسازی و تنظیم دوباره دارد. درمان هیجان-محور با هدف قراردادن هیجان به عنوان نقطه ورود به تجربه منحصربفرد هر شخص، تلاش میکند تا بستر تغییر پایدار را با رها کردن گذشته دردناک و عامل دانستن خود در زندگی فراهم آورد و خود را به نقطه ای برساند که فکر میکند بهترین نقطه رشد خود است.
قابل ذکر است که دانشمندان حوزه درمان هیجان-محور یا Emotion-focused therapy (EFT) با تکیه بر عقبه روانشناسی و تحقیقات 50 سال اخیر در حوزه هیجان (یا همان احساسات)، توانستند به عنوان رویکردی تجربهگرا، نقاط قوت گسترهای از رویکرد ها چون انسانگرایی، گشتالتی/سایکودراما و اگزیستانسیال یا وجودی را استخراج کرده و درترکیب با بدنهای از ارتباط همدلانهی درمانگر و مراجع، درمانی قدرتمند و یکپارچه را بوجود آورند.