ویژگی های درمانگر هیجان مدار

ویژگی های درمانگر هیجان مدار


یکی از ریشه‌های اصلی درمان هیجان مدار، دیدگاه انسان گرایانه آن است که برای روانشناس خوب هیجان مدار بودن، نیاز به باور داشتن اصول انسان‌گرایانه کلیدی‌‌ای است که در ادامه به طور خلاصه توضیح خواهیم داد. اصول انسان‌گرایانه کلید عبارت‌اند از:

تجربه‌گری

عاملیت و تعیین‌گری-خود

تمامیت (wholeness)

تکثرگرایی و برابری

حضور و اصالت

رشد (Growth)

در ادامه به توضیح هرکدام از این عوامل کلیدی به عنوان ویژگی‌ های یک روانشناس خوب هیجان مدار می‌پردازیم.

۱-هیجان مدار؛ تجربه‌گری: تجربه آنی، اساسِ تفکر، احساس و عمل انسان است و بدین ترتیب می‌بایست اهمیت محوری را برای درمانگران و روانشناسان داشته باشد. تجربه‌گری شامل: ادراک، حافظه، احساس، معنای احساس‌شده، تمایلات به عمل، و تفکر مفهومی-زبانی می‌شود. برای انسان گرایان، تجربه‌گری صرفاً یک وسیله یا انتهای عمل نیست، بلکه منتهای بی‌پایان است و بخاطر آنچه که هست می‌بایست تمام و کمال چشیده شده و ارج نهاده شود. ۲-ویژگی‌ های روانشناس خوب هیجان مدار؛ عاملیت و تعیین‌گری-خود: انسان‌ها به طور مبنایی، آزاد هستند برای انتخاب اینکه چه کاری انجام دهند و چطور دنیایشان را آجر به آجر بسازند. در دیدگاه انسان‌گرایانه، آزادی هم توصیفی از شرایط انسان است و هم ارزشی است که می‌بایست مورد تشویق قرار گیرد. بنابراین، درمانگران انسان‌گرا با مراجعانشان به عنوان مشارکت‌کنندگانی فعال و عامل‌هایی در فرآیند تغییر-خود برخورد می‌کنند و جایی که ممکن بود انتخاب‌ها را به آن‌ها پیشنهاد می‌دهند و از موضعی هدایت‌کننده و قدرت‌‌مآبانه جلوگیری به عمل می‌آید. پژوهش‌ها درباره‌ی تجربه‌های درون‌-جلسه‌ای مراجعان، عاملیت را جنبه اصلی تجربه مراجع معرفی می‌کند. ۳-تمامیت: یک فرد بزرگتر از مجموع بخش‌های اوست و نمی‌توان با تمرکز بر یک جنبه واحد، شناخت یا هیجان، فرد را درک کرد. به انسان‌ها را نیز می‌بایست با تمامیت نگریسته شود تا مجموعه‌ای از بخش‌ها، رفتارها یا نشانگان! کارکرد ایده‌آل دربرگیرنده‌ی آگاهی و انسجام بخش‌ها و جنبه‌ها است؛ حتی زمانی که این بخش‌ها مخالف یکدیگر قرار گیرند و موجب درد شوند. تجربیات ناتمام و تکمیل‌نشده باید تکمیل شده یا تمام شوند، به طوری که آن‌ها بتوانند یک تمامیتی را تشکیل دهند. ۴- ویژگی‌ های روانشناس خوب هیجان مدار؛ تکثرگرایی و برابری: تکثرگرایی فرهنگی، شخصی و متدولوژیک، مؤلفه مهمی از دیدگاه انسان گرایانه است. مردم، خانواده‌ها و اجتماع‌ها از بخش‌های ارزشمند برابری شکل گرفته‌اند. جنبه‌هایی به حاشیه ‌راند‌ه‌شده از خود و جامعه می‌بایست شنیده شده و به آن‌ها صدا داده شود، حتی موقعی که ناسازگار یا مضر به نظر برسند. ۵- حضور و اصالت: افراد بواسطه ارتباط فرد با فرد و اصیل به بهترین وجه عمل می‌کنند و یاری می‌شوند. در چنین ارتباطی، هر فرد درمنظر روانشناختی برای دیگری حضور دارد و دیگری را به عنوان انسانی همانند خودش می‌بیند. زمینه پایه‌ای برای رشد و پیشرفت انسان مثل تغییر در درمان، در ارتباط شناخته می‌شود، که با همدلی، ارج نهادن و اصالت مشخص می‌شوند. ۶-رشد: پیشرفت و رشد-خود روانشناختی با بزرگسالی به پایان نمی‌رسد؛ در رشد بهینه، تجربه‌گری با غنی‌تر شدن و تمایز یافتن بیشتر در سرتاسر دوره زندگی ادامه می‌یابد. میل به رشد مبتنی بر فرآیند‌های درونیِ ازنظر زیستی سازگار است؛ که آنچه را برای بهزیستی اهمیت دارد، ارزشیابی می‌کند. مردم در محیط‌های مشوق، خودشان را به چالش می‌کشند تا یکپارچگی خود را تداوم بخشند و درعین حال پیچیده‌تر شوند. این اشتیاق و چالش رشد به روش‌های جدید لازم است در زندگی مراجع  و درمانگر ارزش نهاده شده و تشویق شوند. به همین منوال،‌ مردم لازم است با آشفتگی و درد هیجانی خود روبرو شوند تا اطلاعات سازگاری را که این دردهای هیجانی فراهم آورده و جنبه‌های رشد محور آن‌ها را شناسایی کنند. برای یک روانشناس خوب هیجان مدار، باور داشتن این موارد به معنای زندگی کردن این باورها و اینطور بودن است و به هرنحو ممکن می‌بایست این‌ها را یادگرفت و چنین بودنی را زندگی کرد.